۱۵ فروردین

۱۵ فروردین هر سال اتفاقات جالبی برای من میافته.پارسال مدرسه نرفتم ، اما امسال مثل هر سال نبود.دانشگاه همه لباسای نو پوشیده بودن و نونوار و تر و تمیز و تپل و مپل اومده بودن ! اما خوب بود که بعضیا هم لباس نو نپوشیده بودن.خیلی نامردیه لباس نو.اصلا فازش حال نمیده. 

این روز از جهت هایی برای مامان بابام هم خاطره داره.روزی که منه بدبخت به دنیا اومدم و خودم و دنیایی زیر بار ظلم رفتن ! امسال به دلیل اصلاح الگوی مصرف بودن تولد نگرفتم.البته سالیان ساله که من الگوی مصرف رو رعایت میکنم.یکی از بدی های اینکه ۱۵ فروردین تولدت باشه اینه که ملت بعد از عید همه پولاشون به فنا میره هیچی برای من باقی نمیمونه.پدر گرامی که هر سال داره هدیه تولد رو گرد میکنه.بقیه هم یه جورایی یکسان.البته هنوز دچار کمبود محبت نشدم! 

یکی از دستاورد های امروز این بود که فهمیدم به خاطر سال الگوی مصرف اتوبوسهای دانشگاه از ۱۵ دقیقه یکبار به ۳۰ دقیقه یکبار تغییر پیدا کردن تا مصرف کاهش پیدا کنه.هنوز معلوم نیست که قبلا که نیم ساعت یکبار میومد حالا هر چقدر وقت یه بار اتوبوس میاد ؟! و از زاویه های مبهم دیگش اینه که این همه آدم چطوری توی یه اتوبوس جا میشن؟؟؟ 

و دیگه اینکه بابا حداقل فردا لباسای نوی عیدتونو نپوشین!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد