اخطاریه !

خدا را شکر که در این دوره و زمانه از زمره آدمیانی نیستم که به خاطر بیکاری روی به فضولی و دخالت در کار دیگران بیاورم.در زمانی نه چندان دور از امروز شخصی به نام ... سعی در فضولی در کار اینجانب داشته که به حول و قوه الهی دفع مضرات همی گشته.در این مکان مقدس تاکیدات موکده همی نمایم که در صورت تکرار آن عمل قبیحه به طرز خشانت باری (!) با او در صحن مقدس دانشکده برخورد مورد نیاز را خواهم نمود.متاسفانه گمان می رود این اخطاریه به سمع و بصر شخص مورد نظر نرسد.آن نامحترمه پنداشته که با اعمال نسنجیده و دور از شان و شخصیت خواهد توانست به باطن این حقیر ضربه های بسیار وقیحانه همی زند که در این مکان همی خواهم تا اعلام نمایم که در آن روزهایی که ایشان هنوز نصف کمترشان در زمین فروافتاده بود و نیز بخشی دیگر هنوز فرو افتاده اینجانب در حال تفکر و نظر در جانب عوالم دنیوی و معنوی همی بوده و ایشان در حال تفکر به محاسن نه چندان موزون دوست پسرش (ها!)==>علامت جمع ! 

ای شخص نازیبای زشت روی نیمه در زمین بر تو باد بشارت به عذابی بزرگ در صورت تکرار اعمال سفیهانه خود و به ظاهر بخردانه.بدان که پروردگار دانشکده شیمی همواره در حال نظاره است و اوست که قادر و توانا بر این دپارتمان (!) حمکرانی کرده و در اختیار بنده خالص خود قرار می دهد رموز دانشکده را ! پس بترس و آگاه باش از خشم من و بدان که هر چه به سبب پندار نادرست خود در خفا صورت دهی بر من پوشیده نیست ای کسی که کیمیاگری تجزیه ۱ داری این ترم دوباره ! ای کسی که نصفت در زمین است ! ای کسی که ... 

بدان و آگاه باش که اعمال تو از طفلی که تازه از شیر گرفته شده نیز خرد تر است ! پس برو و در پی آن باش تا خود را وارهانی از کینه ها و شر هایی که قلب تو را در خود فرو برده است و تیرگی که جسم تو را هم رنگ سیاهی شب کرده و در پی این باش که شبیه گرتی دایناسور نباشی نه اینکه در پی خرد کردن شخصیت آنچنان والا مرتبه من در منظر زمینیان باشی. 

پس من در این برهه زمانی به سبیل تلطف از این عمل خرد تو در گذرم و همانا این نوشته در اینجا گردانیدم تا نپنداری آدمیان از تو کمتر اندیشه می کنند.همانا کسانی که تو پنداری دوست تو اند بر تو دشمنند و بر من دوست ! و بدان هنگام صبحدم که تو در چشم من نگاه کرده و خنده شریرانه می کنی من همانا دانم که در اندیشه چیستی و من خنده ای تلخ بر تو زنم و از تو در گذرم چون دانم که هنوز اینقدر نیستی که از تو بتوان فراتر خواست آن چه را که نباید خواست ! و قول داریم از کتاب مقدس تو که آنان در گمراهی خود سرگردانند.پس صبحدم و وقت اذان و شامگاه همه در اندیشه چیستی؟؟؟  

و من همی دانم که این ها همه از آن است که تو اندر یک صندلی (!) و از برای مکانی برای نشستن که من در گذشته از تو دریغ کردم سعی در پیکار داری و من همی خواهم که تو اندیشه کنی که در این پیکار پیروزی ، لیک بدان که فرجامی نیز در کار هست ! پس رشته این سخن قطع نموده و از دوستان همی خواهم که ببخشایند به روی عطف که سخنی مهمل روا داشتم و از خرده حسابی سخن همی گفتم ! 

 

پی نوشت ، عکسی از گرتی دایناسور :  

 

 

البته ایشون در صورت نیاز با نسل کروکودیل یا مارمولک نیز ارتباط نزدیکی دارن ! قیافه ای که هستن ولی باطن دایناسور و مارمولک و بزمجه و ... از ایشون بهتره !