نازنین

تو شدی مهمون من مهمون قلبم ، از صدات زمزمه ی عشقو شنیدم ، تو به من قشنگترین لحظه رو دادی من واست قشنگترین قصه رو گفتم.

نازنین از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم ، تا میتونی مثله آتیش بسوزونم بسوزونم.

عاشقیت همیشه با من عشق من همیشه با تو ، گریه هام میگذرن از من زندگیم پر میشه با تو اومدی تو روزگارم دیگرون رفتن و رفتن من اگه واست عزیزم اینو پنهون نکن از من. 

نازنین از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم ، تا میتونی مثله آتیش بسوزونم بسوزونم.

تو طلای آفتابو نفس سبز زمینی ، تو گل زنبق و لاله از یه فصل نازنینی.وقتی که به تو رسیدم لحظه ی چشماتو دیدن به من این مژده رو دادی که رسیدن به رسیدن. 

نازنین از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم ، تا میتونی مثله آتیش بسوزونم بسوزونم. 

نازنین از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم ، تا میتونی مثله آتیش بسوزونم بسوزونم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد