چی بنویسم؟

دلم میخواست بنویسم.از همه کارایی که باهامون کردن...از بلاهایی که سرمون اومده، از خفقان از بسته شدن انجمن اسلامی دانشگاه ، از حراست و از اینکه دانشگاهم توی آتیش سوخت و دوستام کتک خوردن از کسی که معلوم نیست از کجا اومده و بقیه رو بردن توسط کسی که با من توی دانشگاه درس میخوند و نقاب زد و دوستامو به کسایی که نمیدونم کی هستن معرفی کرد. 

مهم نبود که من باهاشون نزدیک بودم یا نه ، به هر حال دوستام تحت فشار قرار گرفتن. 

حالا دلم میخواد بگم آقای دکتر قربانی وقتی که حکم انحلال انجمن اسلامی دانشگاهو امضا کردی فکر نمیکردی یه روزی اینقدر به بچه ها فشار بیاد که در دفترتو از جا بکنن؟ شاید لازم بشه برای حاکمیت خفقان توی دانشگاه به کسی جواب پس بدی؟ مطمئنا من خوشحال نمیشم که محلی که توش تحصیل میکنم نابود بشه اما خودت باعث و بانی اون بودی و تمام کسایی که میخواستن تحجر توی دانشگاه حاکم باشه...غیر از اینا یه سوال ازت دارم : بعد از ناآرومی های پایتخت شهردار تهران گفت که ۴ میلیارد تومان به شهرداری خسارت وارد شده و شما اعلام کردید ۲.۵ میلیارد تومن به دانشگاه خسارت وارد شده.به نظر شما صندلیهای فرسوده تالار و مجتمع کلاسها اینقدر با ارزشن؟؟؟!!!

غریبه

کاش غریبه قشنگتر و سر تر ازم بود، همش میگم کاشکی یکم بهتر ازم بود...

صبح دیگر

آقا من نفهمیدم اون صبحه که قراره بیاد کی میاد.همیشه در راهه.توی دوره های ۴ ساله قراره بهشت بشه.پس چرا ما نمیفهمیم؟ ؟ ؟