توی جایی که من درس میخونم !

توی جایی که من درس میخونم کنار چند تا ده واقعه که الان شهر شده اما اسمش به نام یه شهره دیگست. 

توی راهش رو در و دیوارای اون چند تا ده که حالا شهر شده نوشته : ما هستیم ! یا روی یه ژارچه بزرگ نوشته : ما مفتخریم که بزرگترین مرکز ارائه فست فود همراه با پیتزا را ارائه کرده ایم ! یا بالای مغازه نوشته ارزان فروختن خدمت است و ارزان خریدن هنر (یعنی اگه هنر داری برو خدمتگزارشو پیدا کن!) اونجا کلا سنگبری و سنگ قبر فروشی زیاد داره مثلا روی تابلوی یه سنگ قبر فروشی نوشته : لعل فروشی اکبر ! 

اصولا اونجا قطب علمی کشوره حالا از لحاظ مغناطیسی یا الکتریکی با خودشون.هر استادی اونجا به خودش میگه دکتر و همه دانشجوهای دکترا آقا خطاب میشن ! اصولا اونجا سال بالایی ها به سال پایینی ها مخصوصا ورودی های جدید میگن صفری خیلی هم لذت میبرن حتی از نمره خوب گرفتنم براشون بیشتر لذت داره ! میگن بعضیا سه چهار سال درس میخونن تا اینجا قبول بشن (منکه ندیدم!) 

اینجا که من درس میخونم دانشجو بعضا الاغ محسوب میشه ! چون چمن های دانشگاهو توی خورشت چمن (معروف ب قورمه سبزی) میتونی پیدا کنی.اینجا دانشجوها استادن و استادها برتر. 

اصولا توی دانشگاه ما تکنولوژی جایگاه بالایی داره مثلا توی اتوبوس سرویس همه تا دانشگاه mp3 player توی گوششونه.همه درساشونو خونه میخونن البته هیشکی درس نمیخونه (میگن! بشنو و باور نکن.)اینترنت سرعت بالایی داره ولی اصولا فقط سایت دانشکده رو باز میکنه بقیه سایت ها توسط آقای ثمره غیر قانونی تشخیص داده شدن.تکنولوژی دانلود آهنگ از اینترنت از همش بهتره! انتخاب واحد اینجا اینترنتیه به خاطر اینکه روز انتخاب واحد کسی نیاد دانشگاه ولی اصولا همه میان چون از هیچ جای دیگه غیر از دانشگاه نمیشه رفت توی سایت چون سایتو باز نمیکنه و روز انتخاب واحد هیچ مقام مسئولی توی دانشگاه مووجودیت نداره و آموزش بسته و یه سری آدم باید منت بکشن که بتونن واحد بگیرن چون کلاسا یا جا ندارن یا ...

یکی از سال بالایی ها میگفت هر روز که میای اینجا و بر میگردی خونه انرژیت به جرم تبدیل میشه.ما اون موقع که صفری بودیم خیلی با حالا فرق داشتیم...اصولا از افتخارات دختراس که به سال پایینی ها میگن : میدونی ما وقی صفری بودیم چقدر شر بودیم؟ (حالا مثلا لاک میزده میومده دانشگاه !)  

دانشگاه ما دستاوردهای زیادی داره مثلا تعداد نمازخون هاش (نمازگزاران!) یا شایدم خدا ترسان روز به روز بیشتر میشه.تازه موقع نماز کلاس هم تشکیل نمیشه.چون همه میخوان برن نماز اول وقت بخونن تا مشکلات ریاضیشون حل بشه اصولا مغزو باز میکنه...اگه کلاس موقع نماز باشه به دلیل فقدان دانشجو تعطیل میشه. 

حتی اینجا با دبیرستانم فرق داره مثلا

دخترای دانشگاه ما خیلی جالبن.توی کلاسایی که من میرم معمولا همه مدلی میبینی از سبزه و سفید و چادری و مانتویی و آرایش کرده و نکرده و ...معمولا ما 4-5 نفریم و اونا 70 نفر! اما سر نخواستنمون دعواست!! دخترای رشته ما نظرات سیاسی مهمی دارن که با استاد در میون میزارن مثلا یه بار یکیشون گفت نفت مارو دارن میدزدن ! هیچ رشته ای براشون فرق نداره ومهم نیست بعدش میخوان چیکار کنن فقط باید معدلشون از پارمیدا بیشتر باشه! یا دوبی از پولای ایرانیا ساخته شده.اینجا آمریکا هیچ غلطی نمیتونه بکنه دمه در تالار هم تاکید شده روش !

اصلا دخترا قبل از اینکه پاشون به دانشگاه برسه به هیچ پسری نگاه هم نکردن چه رسه به اینه بخوان حرف بزنن.بعضی چادرا خیلی گشاده بعضی مانتوها هم خیلی تنگو کوتاهه این عبارت خودش تنهایی کافیه...! اما 90 درصد پسرای دانشگاه توی یه رشتن و 90 درصد دخترای دانشگاهم توی یه رشته دیگه.بعضی وقتا بعضی اصطلاحات حالتو بهم میزنه مثل دوپی زدن یا... اصولا اینجا نوآوری اصطلاحی نداره و آخرین چیز اینکه اینجا همه بار پروتونشون زیاده چون اینجا دانشگاه صنعتی اصفهانه !!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد